زعشقت سینه چاکم من مدد یا پیر تهرانی
ز رویت شرمناکم من مدد یا پیر تهرانی
نه راه ازچاه می دانم نه کوه از کاه می دانم
نوایی دردناکم من مدد یا پیر تهرانی
نظر بر جان ما افکن که زر ازخاک می سازی
به پایت مشت خاکم من مدد یا پیر تهرانی
ببار از رحمتت جانا به جان من عطشناکم
گدای آب تاکم من مدد یا پیر تهرانی
دراین دوران درد افزا که شب بر نور می تازد
بسی اندوهناکم من مدد یا پیر تهرانی
تو که فیضت مسیحا را دم جان بخش می بخشد
به زاری زیرخاکم من مدد یا پیر تهرانی