سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به یقین بدانید که خدا بنده‏اش را هر چند چاره‏اندیشى‏اش نیرومند بود و جستجویش به نهایت و قوى در ترفند بیش از آنچه در ذکر حکیم براى او نگاشته مقرر نداشته ، و بنده ناتوان و اندک حیله را منع نفرماید که در پى آنچه او را مقرر است برآید ، و آن که این داند و کار بر وفق آن راند ، از همه مردم آسوده‏تر بود و سود بیشتر برد ، و آن که آن را واگذارد و بدان یقین نیارد دل مشغولى‏اش بسیار است و بیشتر از همه زیانبار ، و بسا نعمت خوار که به نعمت فریب خورد و سرانجام گرفتار گردد ، و بسا مبتلا که خدایش بیازماید تا بدو نعمتى عطا فرماید . پس اى سود خواهنده سپاس افزون کن و شتاب کمتر ، و بیش از آنچه تو را روزى است انتظار مبر [نهج البلاغه]

امام زمان - درس اخلاق استاد تهرانی

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
یاران امام زمان(دوشنبه 86 مرداد 29 ساعت 5:42 صبح )
بسم‌الله الرحمن الرحیم

1. منتظرین امام زمان (عج) چند گروه هستند :

الف- منتظرین گمراه : اینها کسانی هستند که نشسته‌اند و دست روی دست گذاشته‌اند تا حضرت تشریف بیاورند و کارها را اصلاح نمایند.

ب – منتظرین مخرّب : اینها کسانی هستند که هم گناه می‌کنند و هم دعوت به گناه می‌کنند به امید اینکه عالم از ظلم و جور اشباع شود تا حضرت ظهور کنند !

ج – منتظرین غافل : اینها کسانی هستند که برای ظهور حضرت دعا می‌کنند، ختم می‌گیرند ولی در بند اصلاح خود و زن و و بچه و خانواده نیستند.

د – منتظرین عاقل و عادل : اینها کسانی هستند که دائم به یاد خدا و در فکر اصلاح خود و خانواده و بندگان خدا هستند.

سه گروه اول وقتی امر ظهور واقع شود اگر خدا و امام زمان (عج) دستگیری نکنند جزء خوارج زمان خود می‌شوند، مگر دستة چهارم که دائم به فکر امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود، ‌خانواده و اجتماع هستند.
» سید محمد
»» نظرات دیگران ( نظر)

3- سیره امام سجاد علیه السلام(سه شنبه 85 خرداد 16 ساعت 12:1 عصر )

 

یکى از اقوام امام سجاد علیه السلام ، نزد حضرتش آمد و شروع به ناسزا گفتن کرد. حضرت در جواب او چیزى نفرمودند چون از مجلس آن شخص ‍ برفت ، حضرت به اهل مجلس خود فرمود: شنیدید آنچه را که این شخص ‍ گفت الان دوست دارم که با من بیایید و برویم نزد او تا جواب مرا از دشنام او بشنوید.
آنان گفتند: ما همراه شما مى آییم و دوست داشتیم که جواب او را مى دادى . حضرت حرکت کردند و این آیه شریفه را مى خواندند: (آنان که خشم خود را فرو نشانند و از بدى مردم در گذرند (نیکو کارند) و خدا دوستدار نکوکاران است .)
(12)
راوى این قضیه گفت : ما از خواند این آیه فهمیدیم که حضرت به او خوبى خواهد کرد.
پس حضرت آمدند تا منزل آن شخص و او را صدا زدند و فرمودند که به او بگویند على بن الحسین علیه السلام است .
چون آن شخص شنید که حضرت آمده ، گمان کرد حضرت براى جواب گوئى دشنام آمده است !
حضرت تا او را دیدند فرمودند: اى برادر تو نزدم آمدى و مطالبى ناگوار و بد گفتى ، اگر آنچه گفتى از بدى در من است از خداوند مى خواهم که مرا بیامرزد، و اگر آنچه گفتى در من نیست ، خداوند ترا بیامرزد.
آن شخص چون چنین شنید میان دیدگان حضرت را بوسید و گفت : آنچه من گفتم در تو نیست ، و من به این بدى ها سزاوارترم .
(13)


» سید محمد
»» نظرات دیگران ( نظر)

قیل وقال(دوشنبه 84 اسفند 15 ساعت 12:22 عصر )

 


خود آگاهی از دل آشفته و احوال ما

 

                             بخت ما شد واژگون از کثرت اعمال ما

 

ای عزیز جان و دل ، بگذشت در هجران تو

 

                             روز ما و  هفته ما  ،    ماه ما و  سال  ما

 

در همه عالم نباشد غیر توما را  امید

 

                             

                               ای امید ناامیدان رحم کن بر حال ما

 

گر چه ما شرمنده ایم از تو ولی از لطف تو

 

                             صحبت از روز وصال توست قیل و قال ما

 

بال و پر باید که پرواز سر کویت کنیم

 

                              ز آتش هجر تو آخر سوخت پر و بال ما

 

تا به کی وابسته بود بر بیگانگان

                          

                            کی رسد عهد  تو  و  ایام استقلال  ما؟

 

درمیان فتنه آخر زمان چون « ملتجی »

                                    

                                مانده ایم آخر بیا یکدم به استقبال ما



» سید محمد
»» نظرات دیگران ( نظر)

قیل وقال(چهارشنبه 84 اسفند 10 ساعت 11:41 صبح )

 


 خود آگاهی از دل آشفته و احوال ما

                                  بخت ما شد واژگون از کثرت اعمال ما

ای عزیز جان و دل ، بگذشت در هجران تو

                                 روز ما و  هفته ما  ،    ماه ما و  سال  ما

در همه عالم نباشد غیر توما را  امید

                              ای امید ناامیدان رحم کن بر حال ما

گر چه ما شرمنده ایم از تو ولی از لطف تو

                             صحبت از روز وصال توست قیل و قال ما

بال و پر باید که پرواز سر کویت کنیم

                              ز آتش هجر تو آخر سوخت پر و بال ما

تا به کی وابسته بود بر بیگانگان

                             کی رسد عهد  تو  و  ایام استقلال  ما؟

درمیان فتنه آخر زمان چون « ملتجی »

                              مانده ایم آخر بیا یکدم به استقبال ما



» سید محمد
»» نظرات دیگران ( نظر)

ملاقات آیت الله العضمی مرعشی نجفی (ره) (2)(دوشنبه 84 دی 12 ساعت 9:50 صبح )

ادامه از قبل ....

... .... که شمع روشن و آن شخص مردی بود با شمایا اعراب بادیه اطراف نجف ، چند دانه خرما مرحمت فرمودند که هسته نداشت. ولی اصلا ایشان در وقت خوردن ملتفت نشدند ، پس از خوردن و رفتن آن شخص ملتفت شدند. فرمودند : خوش نیست که در چنین موارد خوف ، تنها آمدن  و فرمودند : این چند نفر شیعه در سرّ من رأی ملاحضه غربت عسکریین را نمی کنند. که اقلّاً در شبانه روزی هر کدام دو مرتبه به حرم عسکریین مشرّف شوند. بعد در طی مکالمات به مجرد اینکه از خیال این زعیم شیعه گذشت که عرب بدوی را چه مناسبت است با این حرف ها ، آن شخص ناپدید شد.

ایشان تازه فهمیدند که چه توفیقی و سعادتی به ایشان ره آورد و سلب شد. بعد از کثرت تأثر از مفارقت آن وجود مبارک بیرون آمده متوجه حرم عسکرین شد و آن شخص سنی تا طلوع آفتاب مدهوش افتاده بود.

                                                     

    (شیفتگان حضرت مهدی ( عج ) )


» سید محمد
»» نظرات دیگران ( نظر)

ملاقات آیت الله العضمی مرعشی نجفی (ره)(چهارشنبه 84 دی 7 ساعت 10:29 صبح )

 

 


             

ایشان شب جمعه ای برای برای بعضی از حوائج قلبیه بدون اطلاع رفقا از مدرسه رفته بودند به سرداب مقدسه و مشغول توسل به وجود مبارک صاحب المر (عج) بودند.شمعی همراه داشتند روشن نمودند و زیارت ناحیه مقدسه را می خواندند. به مجرد روشن نمودن شمع شخصی از سنی ها احساس نمود که در سرداب مقدس کسی هست و از باب طمع به مال و عداوت مذهبی ، آمد به سرداب و آلت قتاله که چاقو یا خنجر باشد همراه داشت بر ایشان حمله کرد و کانّه ایشان به خاموش کردن چراغ ملهم شدند و هراسان از هول جان به  اطراف می دویدند.

شخص سنی هم ایشان را تعقیب می کرد تا عاقبت در تاریکی عبای ایشان را گرفت و در آن حال  اضطرار حقیقی  ،  بی اختیار  عرض  کردند  « یا صاحب الزمان » . همان لحظه شخص ثالثی در آن تاریکی در سرداب پیدا شد و صیحه ای بر آن سنی زد که افتاد. بعد خود ایشان هم از شدت ترس حال غش و ضعف پیدا کرد. پس به حال آمد و دید که سر ایشان در دامن کسی است که در کمال ملاطفت ایشان را به حال آورده پس از چشم باز کردن دید ... ....

 

پایان قسمت اول

ادامه دارد


   با ارسال آثار و داستانهای خود برای ما آثارتان با نام خودتان در وبلاگ قرار می گیرد



» سید محمد
»» نظرات دیگران ( نظر)

اوقات شرعی

بازدیدهای امروز: 97 بازدید
بازدیدهای دیروز: 41 بازدید
مجموع بازدیدها: 180019 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

امام زمان - درس اخلاق استاد تهرانی
مدیر وبلاگ : سید محمد[93]
نویسندگان وبلاگ :
استاد (@)[0]


کمی خوشرو و خندان هستم
» پیوندهای روزانه «
هئیت متوسلین به حضرت علی اکبر (ع) [221]
احادیث [215]
علی اکبر تهرانی [312]
درس اخلاق استاد تهرانی [333]
حدیث [210]
سفیر [89]
جشنواره پیامبر اعظم [133]
استشهادیون [260]
[آرشیو(8)]



» لینک دوستان من «
استشهاد
» لوگوی دوستان من «






























» فهرست موضوعی یادداشت ها «
سخنرانی[31] . 500 داستان[19] . سایر موارد[10] . امام زمان[6] . مشعلهای شعله ور[4] . درس اخلاق[2] . سخن هفته[2] . کروکی . مذهب . هیئت متوسلین به حضرت علی اکبر (ع) . تهرانی . در اخلاق درویشان . سخن برگزیده . آدرس هیئت . استاد . استاد تهرانی .
» آرشیو یادداشت ها «
آبان 84
آذر 84
دی 84
بهمن 84
اسفند 84
فروردین 85
اردیبهشت 85
خرداد 85
مهر 85
آبان 85
آذر 85
دی85
بهمن 85
اسفند 85
فروردین 86
خرداد 86
تیر 86
مرداد 86
شهریور 86
» صدای استاد تهرانی «
» اشتراک در خبرنامه «